ایران ضایعات

تأثیر جنگ ایران و اسرائیل بر بازار ضایعات در کشور

تأثیر تنش‌های نظامی ایران و اسرائیل بر بازار ضایعات

بازار ضایعات، به عنوان یکی از مهم‌ترین حلقه ‌های اقتصاد چرخشی و تأمین کننده مواد اولیه برای صنایع مختلف، همواره تحت تأثیر عوامل کلان اقتصادی، سیاسی و ژئوپلیتیکی قرار دارد. در خاورمیانه ( منطقه ‌ای که به دلیل موقعیت استراتژیک و منابع انرژی غنی، همواره کانون تحولات بوده)، تنش ‌های نظامی و درگیری ‌های منطقه ای می‌تواند پیامدهای عمیقی بر بخش‌های مختلف اقتصادی، از جمله بازار ضایعات داشته باشد. درگیری ‌های اخیر میان ایران و اسرائیل، دو بازیگر کلیدی در منطقه با تأثیر گذاری قابل توجه بر بازارهای جهانی، پتانسیل ایجاد نوسانات و تغییرات چشمگیری را در بازار ضایعات، به ویژه در ایران، دارد. این مقاله به بررسی ابعاد مختلف تأثیر این تنش‌ها بر بازار ضایعات در ایران می‌پردازد و فرصت‌ها، تهدیدها، و چالش‌های ناشی از آن را در حوزه های قیمت گذاری، عرضه و تقاضا، شرایط مبادله در بورس کالا و بازار آزاد، اثر تحریم ها و محدودیت‌های تجاری و تأثیر بر زنجیره تأمین را واکاوی می کند. هدف از این تحلیل، ارائه درکی عمیق ‌تر از پیچیدگی های بازار ضایعات در مواجهه با درگیری های نظامی و ارائه چشم ‌اندازی برای فعالین این حوزه است.

بررسی فرصت و تهدید افزایش قیمت ضایعات فلزی و غیر فلزی: تحلیل‌های خرد و کلان

تنش‌های نظامی میان ایران و اسرائیل، فراتر از یک درگیری منطقه ای، به دلیل نقش و جایگاه این دو کشور در اقتصاد جهانی و منطقه ای، می‌تواند موجبات تحولات گسترده‌ ای را در بازارهای کالا، انرژی و به تبع آن، بازار ضایعات فراهم آورد. ماهیت این تأثیرگذاری چندوجهی است و ابعاد مختلفی را در بر می‌گیرد:

  • افزایش ریسک ژئوپلیتیکی و تأثیر آن بر سرمایه‌ گذاری: درگیری‌ های سیاسی-نظامی منجر به افزایش ریسک‌های ژئوپلیتیکی در منطقه می‌شود. این افزایش ریسک، سرمایه ‌گذاری ‌های داخلی و خارجی در صنایع مختلف، از جمله صنایع بازیافت و فرآوری ضایعات را با چالش مواجه می‌سازد. سرمایه گذاران ممکن است تمایل کمتری به ورود یا ادامه فعالیت در بازاری با ریسک بالا داشته باشند. این امر می‌تواند منجر به کاهش ظرفیت‌های تولیدی و فرآوری ضایعات در بلند مدت شود.
  •  نوسانات قیمت کالاهای پایه: در شرایط بحران‌های منطقه ای همچون جنگ، قیمت کالاهای اساسی و مواد اولیه از جمله نفت، گاز، و به تبع آن، فلزات و غیرفلزات (و ضایعات آنها) دچار نوسانات شدید می‌شوند. این نوسانات هم می‌تواند فرصت ‌هایی را برای کسب سودهای زیاد و هم تهدیداتی را برای کسب ‌و کارها ایجاد کند. به عنوان مثال افزایش قیمت جهانی فولاد می‌تواند قیمت ضایعات آهن را بالا ببرد، اما در عین حال، نوسانات شدید می‌تواند تولید را مختل کند.
  • تغییر در الگوهای مصرف و تولید: تنش‌های نظامی ممکن است سبب تغییر در الگوهای مصرف و تولید در کشور شود. در شرایط بحران اقتصادی، مصرف ‌کنندگان اصولا تمایل کمتری به خرید کالا دارند که این امر می‌تواند بر میزان تولید ضایعات پس از مصرف تأثیر بگذارد. از سوی دیگر، در صورت کاهش واردات مواد اولیه نو، تقاضا برای مواد بازیافتی و ضایعات افزایش یابد.
  • پیامدهای تورمی و کاهش ارزش پول ملی: جنگ و تنش‌های نظامی اغلب با افزایش هزینه‌های دولت، کسری بودجه و در نتیجه افزایش تورم و کاهش ارزش پول ملی همراه است. این عوامل می‌توانند بر قدرت خرید صنایع مصرف کننده ضایعات تأثیر گذاشته و حاشیه سود آن‌ها را کاهش دهند. در نتیجه تقاضا برای ضایعات نیز تحت تأثیر قرار خواهد گرفت.
  • مهاجرت سرمایه و نیروی انسانی: در شرایط بحرانی و جنگ، ممکن است پدیده "فرار سرمایه" و مهاجرت نیروی انسانی متخصص از کشور تشدید شود. این موضوع می تواند سبب کاهش توان تولیدی و نوآوری در صنایع بازیافت و فرآوری ضایعات گردد و در بلند مدت به ساختار این بازار آسیب رساند.

در مجموع، تأثیر جنگ ایران و اسرائیل بر بازار ضایعات در کشور، یک پدیده پیچیده و چندوجهی است که نیازمند تحلیل دقیق تمامی ابعاد آن برای اتخاذ تصمیمات هوشمندانه توسط فعالان این حوزه است.

افزایش تنش‌های نظامی، به ویژه در مناطق استراتژیک، همواره با واکنش‌های سریع در بازارهای جهانی همراه است. این واکنش‌ها، بازار ضایعات را نیز به طور مستقیم تحت تأثیر قرار می‌دهد و می‌تواند هم فرصت‌ها و هم تهدیداتی را برای فعالان این حوزه به دنبال داشته باشد.

فرصت‌ها:

  •  افزایش حاشیه سود برای دارندگان ضایعات و جمع ‌آوری ‌کنندگان: در سناریوی افزایش قیمت جهانی فلزات و مواد اولیه (به خاطر کاهش عرضه یا افزایش تقاضای احتیاطی در زمان بحران)، قیمت ضایعات فلزی (مانند آهن قراضه، مس، آلومینیوم، سرب، روی و برنج) و حتی ضایعات غیرفلزی با ارزش (مانند برخی پلاستیک‌های صنعتی و کاغذهای خاص) نیز افزایش می‌یابد. این افزایش قیمت، به معنای افزایش درآمد برای جمع ‌آوری ‌کنندگان، تفکیک‌ کنندگان و بنگاه داران ضایعات است. این فرصت می‌تواند به جذب سرمایه های بیشتر به این بخش و فعال تر شدن شبکه جمع ‌آوری و فرآوری ضایعات  کمک کند.
  •  جایگزینی ضایعات به جای مواد اولیه نو: در شرایطی که واردات مواد اولیه نو (به دلیل تحریم‌ها، مشکل در زنجیره تأمین یا افزایش شدید قیمت جهانی) با مشکل مواجه شود، صنایع داخلی بیش از پیش به ضایعات به عنوان منبع اصلی تأمین مواد اولیه روی می‌آورند. این افزایش تقاضای داخلی می‌تواند به تثبیت یا حتی افزایش بیشتر قیمت ضایعات در داخل کشور و توسعه صنایع بازیافت کمک کند.
  • تشویق به سرمایه ‌گذاری در تکنولوژی های بازیافت: افزایش ارزش ضایعات می‌تواند مشوقی برای سرمایه ‌گذاری در فناوری‌های پیشرفته تر بازیافت و فرآوری ضایعات باشد. این امر به ارتقاء کیفیت محصولات بازیافتی، کاهش ضایعات در فرآیند بازیافت و افزایش بهره ‌وری منجر می شود.
  • کاهش فشار ارزی: در صورت صادرات ضایعات (به ویژه ضایعات فلزی با ارزش)، افزایش قیمت جهانی آن‌ها می‌تواند منجر به افزایش درآمد ارزی برای کشور شود که در شرایط تحریم و محدودیت‌های ارزی، یک فرصت ارزشمند محسوب می‌شود.

تهدیدها:

  •  نوسانات شدید قیمتی: مهم‌ترین تهدید، عدم قطعیت و نوسانات شدید قیمتی است. اگرچه افزایش قیمت اولیه ممکن است سودآور باشد، اما نوسانات بعدی می‌تواند امکان پیش ‌بینی بازار را از بین ببرد. این نوسانات، برنامه ‌ریزی برای خرید و فروش بلند مدت را دشوار کرده و ریسک‌های تجاری را برای صنایع مصرف کننده ضایعات افزایش می‌دهد.
  •  کاهش تقاضای صنایع داخلی به دلیل افزایش هزینه تولید: افزایش شدید و ناگهانی قیمت ضایعات، به عنوان ماده اولیه، می‌تواند هزینه تولید صنایع داخلی (مانند ذوب آهن، تولیدکنندگان مس، آلومینیوم و...) را به شدت افزایش دهد. این امر ممکن است سبب کاهش حاشیه سود این صنایع، کاهش ظرفیت تولید و حتی تعطیلی برخی از واحدها شود که در نهایت به کاهش تقاضا برای ضایعات منجر خواهد شد.
  •  افزایش قاچاق ضایعات: تفاوت قابل توجه بین قیمت ضایعات در داخل کشور و قیمت‌های جهانی (ناشی از افزایش قیمت‌های جهانی و کاهش ارزش پول ملی) می‌تواند سبب افزایش چشمگیر قاچاق ضایعات، به ویژه فلزات با ارزش، به خارج از کشور شود. این پدیده، منابع حیاتی را از چرخه تولید داخلی خارج کرده و به صنایع بازیافت داخلی آسیب می‌رساند.
  •  اثرات تورمی بر سایر بخش‌ها: افزایش قیمت ضایعات و مواد اولیه بازیافتی، می‌تواند به عنوان یک عامل تورم زا عمل کرده و به افزایش قیمت محصولات نهایی صنایع وابسته ختم شود. این امر در نهایت می‌تواند به کاهش قدرت خرید مصرف ‌کنندگان و رکود اقتصادی دامن بزند.
  • چالش‌های نقدینگی برای خریداران: با افزایش قیمت ضایعات، سرمایه در گردش مورد نیاز برای خرید آن‌ها نیز افزایش می‌یابد. این موضوع می‌تواند برای خریداران کوچک و متوسط، چالش‌های نقدینگی جدی ایجاد کند و حتی باعث خروج آن‌ها از بازار شود.

مدیریت این فرصت‌ها و تهدیدها نیازمند پایش دقیق بازارهای جهانی، اتخاذ سیاست های حمایتی از صنایع داخلی و مبارزه موثر با قاچاق است.

 بررسی قیمتی و شرایط مبادله در بورس کالا و بازار آزاد

بازار ضایعات در ایران از دو بستر اصلی برای مبادلات استفاده می‌کند: بورس کالا و بازار آزاد. هر یک از این بسترها، در شرایط تنش‌های نظامی، واکنش‌ها و چالش‌های خاص خود را نشان می‌دهند:

بورس کالا:

بورس کالا به عنوان یک بازار رسمی و شفاف، نقش مهمی در کشف قیمت و سازماندهی معاملات ایفا می‌کند.

  • شفافیت و کشف قیمت: در شرایط بحرانی و ناپایداری قیمت ها مانند شرایط کنونی جنگ ایران و اسرائیل، بورس کالا می‌تواند مرجعی برای کشف قیمت واقعی ضایعات باشد. قیمت‌ها بر اساس عرضه و تقاضای واقعی و با نظارت نهادهای قانونی تعیین می‌شوند که این امر از بروز نوسانات کاذب تا حدی جلوگیری می‌کند. اطلاعات مربوط به حجم معاملات و قیمت ‌ها به صورت عمومی در دسترس است.
  • مدیریت ریسک: معاملات در بورس کالا با ابزارهایی مانند قراردادهای آتی و سلف، امکان مدیریت ریسک نوسانات قیمتی را فراهم می‌آورد. تولیدکنندگان و مصرف کنندگان می‌توانند با استفاده از این ابزارها، قیمت خرید و فروش خود را برای آینده تثبیت کنند.
  • کاهش حجم معاملات: در اوج تنش‌ها، ممکن است بسیاری از فعالان بازار از ورود به معاملات بزرگ خودداری کنند و منتظر ثبات نسبی باشند. این امر حجم معاملات در بورس کالا را کاهش می دهد.
  • محدودیت دامنه نوسان: بورس کالا دارای محدودیت ‌هایی در دامنه نوسان روزانه قیمت است. در صورت بروز شوک ‌های شدید قیمتی (مانند افزایش ناگهانی قیمت جهانی فلزات)، ممکن است معاملات برای جلوگیری از نوسانات غیرمنطقی متوقف شود. این توقف‌ها می‌تواند برای برخی فعالان که نیاز به انجام معامله فوری دارند، چالش برانگیز باشد.
  •  وابستگی به سامانه و بستر الکترونیکی: معاملات در بورس کالا کاملاً الکترونیکی است و هرگونه اختلال در زیرساخت‌های ارتباطی یا سامانه ‌های معاملاتی می‌تواند بر روند معاملات تأثیر بگذارد.

بازار آزاد (سنتی):

بازار آزاد با وجود عدم شفافیت و نظارت کمتر، نقش حیاتی در تأمین ضایعات برای صنایع کوچک و متوسط و همچنین معاملات خرد دارد.

  •  انعطاف پذیری و دسترسی آسان ‌تر: بازار آزاد از انعطاف پذیری بیشتری برخوردار است و دسترسی به آن برای جمع ‌آوری ‌کنندگان خرد و خریداران کوچک آسان ‌تر است. معاملات می‌تواند به صورت نقدی و فوری انجام شود که در شرایط نیاز مبرم به ضایعات، یک مزیت محسوب می‌شود.
  • تأثیر پذیری از واسطه گری و هیجانات: قیمت‌ها در بازار آزاد بیشتر تحت تأثیر عوامل محلی، تعداد واسطه ها و هیجانات بازار قرار می‌گیرند. در شرایط تنش، دلالان و واسطه ‌ها ممکن است با سوءاستفاده از عدم اطلاع رسانی کافی و هیجانات بازار، به افزایش کاذب قیمت‌ها دامن بزنند و حاشیه سود نامتعارف کسب کنند.
  • نبود شفافیت و عدم قطعیت: عدم وجود ساز و کار شفاف کشف قیمت در بازار آزاد، می‌تواند منجر به تفاوت‌ های فاحش قیمتی در نقاط مختلف کشور شود. این عدم شفافیت، تصمیم گیری را برای خریداران و فروشندگان دشوار می‌سازد.
  • ریسک‌های بیشتر در معاملات: معاملات در بازار آزاد، به ویژه در حجم‌های بالا، با ریسک‌های بیشتری مانند عدم پرداخت، کیفیت پایین ضایعات و مشکلات حقوقی همراه است. در شرایط تنش و بحران، این ریسک‌ها می‌توانند تشدید شوند.
  • محدودیت در حجم معاملات بزرگ: برای حجم‌های بالای ضایعات، بازار آزاد ممکن است پاسخگوی نیازها نباشد و شرکت ‌های بزرگ ترجیح می‌دهند از طریق بورس کالا یا قراردادهای مستقیم با تأمین‌ کنندگان بزرگ اقدام کنند.

در مجموع، در شرایط تنش‌های نظامی، بورس کالا با ایجاد شفافیت و امکان مدیریت ریسک، می‌تواند به عنوان لنگرگاه ثبات برای معاملات بزرگتر عمل کند، در حالی که بازار آزاد، با انعطاف پذیری بیشتر، پاسخگوی نیازهای معاملات خرد و فوری خواهد بود. با این حال، هر دو بستر با چالش‌های خاص خود در زمینه نوسانات قیمتی و عدم قطعیت مواجه خواهند بود.

اثر تحریم‌ها و محدودیت‌های تجاری ناشی از جنگ

تنش‌های نظامی ایران و اسرائیل در سطحی که کشورهای دیگر را درگیر نمایند، منجر به اعمال یا تشدید تحریم های اقتصادی و محدودیت‌های تجاری می‌شود. این تحریم ها می‌توانند تأثیرات چندگانه ‌ای بر بازار ضایعات داشته باشند:
الف) تأثیر بر صادرات و واردات ضایعات و محصولات بازیافتی:

  • محدودیت در صادرات ضایعات: در صورت اعمال تحریم های بین المللی بر بخش‌های خاصی از اقتصاد ایران یا محدودیت در دسترسی به بازارهای جهانی، صادرات ضایعات (به ویژه فلزات با ارزش و فولادهای آلیاژی که مصرف کننده خارجی دارند) با چالش مواجه می‌شود. این امر می‌تواند منجر به دپوی ضایعات در داخل کشور، کاهش قیمت داخلی به دلیل مازاد عرضه و در نهایت، رکود در بخش جمع‌آوری و فرآوری ضایعات شود.
  • اختلال در واردات ماشین آلات و تجهیزات: صنایع بازیافت، به ویژه در بخش فرآوری پیشرفته، نیازمند دسترسی به فناوری‌های نوین و تجهیزات تخصصی هستند که عمدتاً وارداتی‌ اند. تحریم ها می‌توانند واردات این تجهیزات را دشوار یا پرهزینه کنند که این امر مانع از نوسازی و ارتقاء ظرفیت‌های بازیافت در کشور می‌شود. این محدودیت‌ها در بلند مدت، بهره‌ وری و کیفیت محصولات بازیافتی را تحت تأثیر قرار می‌دهند.
  • مشکلات در نقل و انتقال پول: یکی از رایج ‌ترین ابعاد تحریم ها، محدودیت در تراکنش‌های بانکی بین المللی است. این موضوع می‌تواند مبادلات تجاری مربوط به ضایعات را چه در بخش صادرات و چه در بخش واردات، دشوار کند و نیاز به استفاده از روش‌های پرریسک و پرهزینه انتقال پول را افزایش دهد.

ب) تأثیر بر صنایع مصرف کننده ضایعات:

  • اختلال در تأمین مواد اولیه نو: در صورت تحریم واردات مواد اولیه نو (مانند سنگ آهن، بوکسیت، کنسانتره مس و...) برای صنایع مادر، وابستگی به ضایعات به عنوان جایگزین افزایش می‌یابد. این امر می‌تواند فرصتی برای بازار ضایعات باشد، اما اگر صنایع به دلیل تحریم نتوانند محصولات نهایی خود را بفروشند، تقاضا برای ضایعات نیز کاهش می‌یابد.
  • کاهش ظرفیت تولید صنایع داخلی: تحریم ها می‌توانند منجر به کاهش ظرفیت تولید صنایع مادر (فولاد، مس، آلومینیوم و...) به دلیل کمبود مواد اولیه، قطعات یدکی یا مشکلات صادرات محصولات نهایی شوند. این کاهش ظرفیت تولید، مستقیماً به کاهش تقاضا برای ضایعات در داخل کشور منجر می‌شود.
  • افزایش هزینه‌های تولید: تحریم ها، علاوه بر مشکلات تأمین مواد اولیه، می‌توانند هزینه‌های جانبی تولید را نیز افزایش دهند (مانند هزینه‌های حمل ‌ونقل جایگزین، بیمه، تأمین مالی و...). این افزایش هزینه‌ها، سودآوری صنایع را کاهش داده و در نتیجه تمایل آن‌ها به خرید ضایعات با قیمت‌های بالا را کم می‌کند.

ج) پیامدهای کلی اقتصادی:

  • رکود و تورم: تحریم‌ها و جنگ، اغلب به رکود اقتصادی، کاهش رشد تولید ناخالص داخلی و افزایش تورم منجر می‌شوند. در یک فضای رکودی، قدرت خرید کاهش یافته و تقاضا برای تمامی کالاها، از جمله محصولات نهایی صنایع بازیافتی، کم می‌شود که این امر به طور غیرمستقیم بر بازار ضایعات تأثیر می‌گذارد.
  •  کاهش سرمایه ‌گذاری خارجی: تحريم ‌ها و ریسک ‌های ناشی از جنگ، سرمایه‌ گذاری خارجی را به شدت کاهش می‌دهند. این کاهش سرمایه ‌گذاری، مانع از توسعه و ارتقاء زیرساخت ها و فناوری‌های بازیافت در کشور می‌شود.
  • نوسانات نرخ ارز: تحريم ‌ها می‌توانند باعث نوسانات شدید در نرخ ارز شوند. کاهش ارزش پول ملی، اگرچه صادرات ضایعات را جذاب تر می‌کند (در صورت عدم وجود محدودیت صادرات) اما واردات تجهیزات و فناوري ‌های لازم را بسیار گرانتر می‌سازد.

در نهایت باید گفت تأثیر تحریم‌ها بر بازار ضایعات یک شمشیر دولبه است؛ از یک سو ممکن است وابستگی به ضایعات داخلی را افزایش دهد، اما از سوی دیگر با ایجاد محدودیت در دسترسی به بازارهای جهانی و فناوری‌های نوین، توسعه بلند مدت این صنعت را با چالش مواجه می‌سازد.

نظرات کاربران :

در حال پردازش ...
صرف نظر از پاسخ دهی (ارسال پاسخ برای نظر )
  • ۵ تیر ۰۴
    هادی زارع :
    فعلا که بازار نیست جنگ باید شاهد افزایش قیمت باشیم کاهش قیمت و بازار سراشیبی شاهد بودیم اصلا کسی نمیخره خراب خراب من که کلی ضرر کردم از قدیم میگن هر چی سنگ مال پای لنگ هست اینم روزگار ما زندگی که نیست زجر
    پاسخ
  • ۶ تیر ۰۴
    سید احمد موسوی :
    فعلا که خریدار نیست دلالها اومدن ومفت از ما میبرن
    پاسخ