ایران ضایعات

واکاوی بازار قراضه و الزامات جدید آن (6)

واکاوی بازار قراضه و الزامات جدید آن ، کمبود آهن اسفنجی

واکاوی بازار قراضه و الزامات جدید آن : مناسبات زیستی درون صنفی بازار قراضه طی دهه اخیر به سبب همان عوامل برشمرده در اولین شماره این سری مقالات تغییرات کیفی کرده است. تعبیرات بوجود امده، نه به واسطه عوامل درونی، بلکه عمدتا با تاثیر گذاری عوامل خارجی نظیر فضای مجازی و فراوانی کالای جایگزین مثل آهن اسفنجی و کاهش درجه انحصار دولتی ها به سبب توسعه کمی فولادسازی بخش خصوصی در بازار، و تنها یک عامل درون صنفی و آن هم شروع کاربرد تجهیزات مدرن فرآوری بود. برای فهم الزامات جدید این بازار برای تحول، روایت خود را پی میگیریم.

دهه ۷۰ آغاز رشد تقاضا در بازار قراضه و اوج آن در دهه ۸۰ بود. کمبود آهن اسفنجی فشار بر تقاضای قراضه را به بالاترین سطح رسانیده بود. بزرگترین مصرف کنندگان قراضه کشور فولاد مبارکه و فولاد خوزستان در دهه هفتاد و بعدتر در دهه هشتاد فولاد خراسان و آرام آرام ویان همدان و دیگران از بخش خصوصی، اما به موازات آن رشد تولید و جایگزینی اسفنجی باعث تعادل بخشی به عرضه و تقاضای قراضه شد. طی این دو دهه مقادیر زیادی قراضه خارجی توسط فولاد مبارکه و فولاد خوزستان و فولاد خراسان وارد و مصرف شد. توسط بخش خصوصی نیز واردات صورت می گرفت اما حجم عمده و محموله های بزرگ وارداتی به ترتیب متعلق به این سه واحد فولاد سازی بود.

تا سال ۹۰ دوران رونق نسبی بازار بود و تامین کنندگان قراضه کشور نیز دوران پر رونق خود را داشتند. تامین کنندگان قراضه که توان بسیج امکانات مالی و تجهیزاتی را داشتند، بر گرد رهبران بزرگ مصرف کننده (مثل فولاد مبارکه با سفارش سالیانه بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ هزارتن تقاضای سالیانه)، تمرکز کرده بودند. بدلیل رونق نسبی در آن دوران حجم قراضه داخلی نیز در حدود ۲/۵ میلیون تن و سرانه نزدیک به ۳۸ کیلوگرم برآورد میشد. کنترل قیمتی بازار توسط همین رهبران مصرف کننده عمدتا دولتی صورت می گرفت. در مدت کوتاهی بدلیل سرکوب قیمت ها، میل به صادرت قراضه ایجاد شد و خریداران پاکستانی و هندی به بازار ایران سرازیر شدند. دولت به موضوع وارد شد و عوارض صادرات ۷۰ درصدی را وضع کرد. در نیمه دوم دهه ۸۰ بدلیل قیمت های غیر واقعی قراضه، حاصل دخالت دستوری دولت در بازار، مازاد عرضه کننده به جیب مصرف کننده می رفت تا جاییکه قیمت قراضه حتی کفاف هزینه های جمع آوری را نمی داد. سال ۹۰ اوج سرکوب قیمتی قراضه در بازار بود.

چند نکته برجسته در این سال ها وجود داشت. اول ثبات و تعهدات طرفینی بود که در قرارداد های تامین کنندگان و مصرف کنندگان قراضه وجود داشت. دوم ثبات قیمتی و نبودن پرش های قیمتی مستمر. حتی به یاد دارم در دهه ۸۰ طی مدت یک سال، قیمت ها هیچگونه افزایشی نداشت. به قول دوستی میگفت قربان همان سال ها! اما نکته ظریف و مهم ماجرا اتفاقا در همین جاست. در ثبات حاصل از سرکوب قیمتی، که هزینه اش را بخشی از مردم و فعالان چرخه میدهند، با تعادل و ثبات ناشی از آزادی بازار، که تمامی فعالان چرخه تامین و مصرف، از آن بهره خواهند برد - و در واقع کلید واژه اصلی تمامی یادداشت های ما نیز بوده است، - تفاوت ماهوی وجود دارد. اگر آن ثبات کارایی داشت حاصلش اتفاقاتی نمی بود که روی داده است.

و اما چه رخدادهای مشخص و قابل اعتنائی در بازار روی داده است؟
- به حاشیه رفتن یا خروج برخی از تامین کنندگان با تجربه از گردونه فعالیت در بازار.
- خروج بخش قابل توجهی از سرمایه در گردش تامین کنندگان از کسب و کار و تبدیل به ثروت غیر مولد.
- رواج بیشتر واسطه گری و دلالی بجای سرمایه گذاری و توسعه در صنعت که به تازگی توسط تامین کنندگان شروع شده بود.
- رواج فساد در داد و ستد های بازار ناشی از حاشیه های مالیات بر ارزش افزوده و معاملات غیر رسمی و رابطه و رانت در بازار قراضه و فولاد.
- ضعف در انسجام و مدیریت بازار توسط افرادی جدید با دانش تجربی کمتر و به هدر رفتن منابع پر ارزش انسانی، با بیش از دو دهه فعالیت تخصصی.
- قطع واردات قراضه و بذل منابع عمومی انرژی توسط دولت در جایگزینی اسفنجی به عوض قراضه، اما به هزینه نسل های فعلی و آتی کشور.

بخش مهمی از مناسبات زیستی درون صنفی بازار قراضه، به چگونگی رقابت و حداکثر سازی سود در بین بنگاه ها و فعالان این بازار مرتبط خواهد بود و بررسی این روابط نیز به چگونگی کارکرد و مکانیزم قیمت ها در این بازار وابسته است. بازاری که به سبب وابستگی اش به بازار فولاد علاوه بر داشتن ویژگی های "انحصار چند جانبه" اما بازاری "نسبتا قابل رقابت" است.

مقدار کالائی که یک مصرف کننده حاضر است طی یک دوره زمانی خریداری کند مقدار تقاضای او بوده و تابعی از قیمت کالا، درآمد پولی وی، قیمت سایر کالاها، و سلیقه و دانش او می باشد. منحنی تقاضای مصرف کننده معمولا" نزولی است باین معنی که هر چه قیمت کالا کاهش یابد مقدار تقاضا افزایش یافته وبر عکس. همچنین، مقدار کالائی که یک عرضه کننده حاضر است در یک دوره زمانی بفروشد نیز، به قیمت کالا و هزینه های وی بستگی دارد. منحنی عرضه معمولا" صعودی می باشد.یعنی هر چه قیمت افزایش یابد مقدار عرضه افزایش می یابد و برعکس.

با توجه به نیاز ضروری مصرف کنندگان قراضه از ۵ تا ۱۰۰ درصد شارژ کوره و میانگین معادل با ۲۰ درصد ظرفیت کل تولید فولاد کشور، برابر ۴ میلیون تن در سال، و عرضه کل ۴۰ درصدی، لذا مصرف کنندگان قراضه عموما در ناحیه بالای منحنی تقاضا و ابتدای منحنی مطلوبیت - که مطلوبیت نهائی آنها حداکثر می باشد- قرار دارند. استفاده از کالای جایگزین اهن اسفنجی در میزان مطلوبیت قراضه واحدهای مصرف کننده موثر است. تجزیه و تحلیل این نقاط برای بنگاه های تامین کننده قراضه بسیار واجد اهمیت است و معمولا بکار گرفته می شود.

رفتار بهینه و متعارف برای حداکثر سازی سود در غالب بنگاه های قراضه ، این است که هر بنگاه می تواند برای حداکثر نمودن سود بنگاه، از طریق فروش مقدار ضایعات بیشتر و با سود حداقل برای واحد وزن ضایعات ، و یا افزایش قیمت ضایعات و کاهش در مقدار قراضه فروش رفته اقدام کند. همچنین به حداقل رسانیدن هزینه های بنگاه نیز عامل دیگری در حداکثر سازی سود است. این امر، یعنی افزایش همزمان سود و کاهش هزینه، خود باعث ایجاد "قیمت های سایه" می گردد که در بازی های رقابتی بنگاه های آهن قراضه در تصاحب سهم بیشتر از بازار بکار گرفته می شود. "قیمت سایه" فاصله قیمت هایی است که همزمان در بازار وجود دارد و خریدار و فروشنده با استفاده از مزیت های رقابتی شان میتوانند مقداری از کالا را با قیمت های متفاوت و همچنان با سود مبادله کنند. در این نقطه، منحنی های عرضه و تقاضا دچار شکستگی هستند.

اتخاذ هر کدام از این راهبردها توسط بنگاه های قراضه بستگی به توانائی و شناخت آنان به اصول مبنائی و کارکردهای واقع بینانه از بازار و تشخیص توان و سیاست رقبا دارد. با توجه به این که عموما" بنگاه های اصلی بازار قراضه در محل کارخانه های مصرف کننده و یا بیرون از آن اقدام به ایجاد سایت های فراوری قراضه جهت تفکیک و بهینه سازی قراضه ایجاد می نمایند، روش دیگر حداکثر سازی سود و بهره مندی از قیمت های سایه، طی این فرایند صورت می گیرد..

"قیمت" و "مقدار" تعادلی بازار، در بسیاری از بازار ها بر مبنای حداکثر کردن سود توسط بنگاه ها و از تقاطع منحنی های عرضه و تقاضا مشخص می گردد. اما در بازار قراضه نمی توان براحتی این کار را انجام داد. زیرا به سبب محدودیت در منابع عرضه، هر تغییری در قیمت و مقدار یک بنگاه، فروش و سود رقبایش را تحت تاثیر قرار می دهد.. این امر باعث می شود آنها عکس العمل نشان داده و قیمت و مقدار خود را تغییر دهند و قیمت ها دائما تغییر می کنند. بنابراین توان رقابتی بنگاه ها در بازار قراضه، بسته به اگاهی و دانش تجربی از تقاضای کل و شناخت و استفاده از "قیمت های سایه" بستگی خواهد داشت.

در دهه گذشته نظام توزیع و سامانه تامینی، در بازار دچار دگرگونی شده و تا حدودی به صورت منطقه ای در آمده است. لذا امروزه مزیت جدید و موثر دیگری در بکارگیری مدل های حداکثر سازی سود، از طریق بکارگیری تجهیزات مدرن فراوری است که بنگاه ها را قادر خواهند ساخت تا هم محصول پر مزیتی را برای فولادسازان آماده کنند و هم به حداکثر سازی سود و ارزش بنگاه و توان رقابتی خودشان نیز از طریق اثرات چنین مزینی بهره مند شوند.( سید تقی مرتضویان - کارشناس بازار قراضه)

نظرات کاربران :

در حال پردازش ...
صرف نظر از پاسخ دهی (ارسال پاسخ برای نظر )