ساختار فعلی بازار آهن قراضه
ساختار فعلی بازار آهن قراضه : با توجه به کارگیری تکنولوژی احیای مستقیم (کوره هاي قوس الکتریکی) در اکثر واحدهای فولادسازی بزرگ کشور مصرف آهن قراضه در این واحدها امری الزامی است. به طور میانگین 20 درصد شارژ کوره ها آهن قراضه و مابقی سنگ آهن (یا آهن اسفنجی) است. در برخی واحدها از 100 درصد شارژ قراضه استفاده مي شود، بنابراین آهن قراضه برای این واحدها جزو کالاهای ضروری محسوب مي شود. سنگ آهن یا آهن اسفنجی را مي توان به عنوان تنها کالای جانشین ( اما نه با نقش جانشینی کامل) برای آهن قراضه به حساب آورد. از نقطه نظر مصرف کننده، آهن قراضه کالايی است ضروری و دارای جانشینی نسبی و از دیدگاه عرضه کننده کالايی است با کشش قیمتی تقاضای بالا. لزوم به کارگیری حجم زیادی از عوامل کار و سرمایه و نهاده هاي تخصصی، اما با بالابودن حداقل هزینه هاي کارآ که برای انجام عملیات مولد و کارآمد مورد نیاز است از ویژگی هاي بنگاه هاي اصلی عرضه کننده آهن قراضه است.
از آنجا که سطح محصول عرضه شده توسط این بنگاه ها باید با حداقل هزینه متوسط بلندمدت بنگاه متناظر باشد، بر همین اساس ورود بنگاه هاي جدید به این بازار بسیار محدود است. ویژگی هاي فوق به شکل قاطعی انطباق ساختار بازار قراضه را با الگوی بازار انحصار چند جانبه نشان می دهد. اساسا در صورتی که برای بنگاه هايی که یک بازار خاص را تامین می کنند نسبت تمرکز بالايی وجود داشته باشد (حجم بازار در مقایسه با کارآيی ) آن بازار دارای ساختار انحصار چند جانبه است، نظیر بازار فولاد و اتومبیل.
بازار آهن قراضه الگوی انحصار چندجانبه
انحصار چند جانبه شامل تعداد اندکی از بنگاه ها در بازار است. انحصارگر چند جانبه سیاست هاي خود را با در نظر گرفتن این امر که عکس العمل رقبایش چه خواهد بود، تنظیم مي کند. هر تغییری در قیمت یا مقدار یک بنگاه، فروش و سود رقبا را تحت تاثیر قرار م یدهد. اتخاذ تصمیم بهینه توسط کی بنگاه به تصمیمات دیگر بنگاه ها بستگی دارد. در عین حال باید توجه داشت که با وجود تعداد اندکی بنگاه، فرصت هم برای تقابل و هم همکاری هر دو وجود دارد. در وضعیت هاي رقابت کامل، رقابت انحصاری و انحصار کامل، قیمت و مقدار تعادلی بازار بر مبنای حداکثر کردن سود توسط بنگاهها مشخص ميگردد، اما در انحصار چندجانبه نمي توان به راحتی این کار را انجام داد، زیرا هر تغییری در قیمت و مقدار یک بنگاه، فروش و سود رقبایش را تحت تاثیر قرار مي دهد، بنابراین باعث مي شود آن ها عکس العمل نشان داده و قیمت و مقدار خود را تغییر دهند. در موقعیت انحصار خرید اگر بنگاه بخواهد مقدار خرید خود را افزایش دهد باید با افزایش خرید، قیمت بالاتری را بپردازد. در این وضعیت خریدار با منحنی عرضه بازار روبه رو است. چون افزایش سطح خرید بر روی مقدار خرید سایر بنگاه ها تاثیر مي گذارد و مدیريت این بنگاه ها را قدری پیچیدهتر ميکند.
اطلاق بازار انحصار چند جانبه با توجه به ویژگی هاي ذکر شده به ساختار فعلی بازار آهن قراضه در ایران، نزدیکترین عنوان اقتصادی است که ميتوان بر آن نهاد. بنگاه ها در این بازار دارای قدرت اعمال قیمت در خرید و فروش ضایعات هستند. قدرت بنگاه ها در چنین حالتی بسته به اندازه نسبی هر کدام و همچنین قدرت چانه زنی آنها بستگی دارد. هر چه تعداد بنگاه ها بیشتر باشند از قدرت انحصار آنان کاسته ميشود.
رفتار بنگاه ها در ساختار فعلی بازار آهن قراضه
قیمت در این بازار به دلیل ساختار انحصاری اش پارامتری برون زا (تابع بازار) نیست و بنگاه ها خود دارای قدرت قیمت گذاری اند، اما ممکن است این قیمت گذاری به جنگ قیمت میان بنگاه ها و کاهش سودشان منجر شود، بنابراين هر بنگاه باید وزن و احتمال عکسالعمل سایر بنگاه ها را در نظر گرفته و تصمیم گیری نماید این ملاحظات استراتژیک مي تواند پیچیده باشد. بنگاه موقع تصمیم سازی بر اساس احتمالات عکسالعمل رقبا باید بداند که رقبا نیز عکس العمل وی نسبت به تصمیماتشان را درنظر مي گیرند و عکسالعمل به عکس العملها نیز در طول زمان جریان ميیابند، بنابراین مدیر بنگاه فرض ميکند که رقبایش همانند خودش رفتار عقلايي و منطقی دارند. تا وقتی بنگاه نتواند رفتار رقبا نسبت به اقدامات خودش را پیشبینی کند نمي تواند. نسبت به منحنی تقاضای بنگاهش تصویر صحیحی به دست آورد.
همواره دو نیروی متضاد وجود دارد که بنگاه ها را به همکاری یا تقابل سوق مي دهد. اول اینکه نفع مشترک بنگاه ها اقتضا ميکند که برای حداکثر کردن سود خود با هم همکاری کنند. دوم اینکه هر بنگاه تنها به سود فردی خود مي اندیشد. بنابراين هرکدام ميتوانند با رفتار رقابت آمیز سود خود را افزایش دهند . بسته به تعامل این دو نیروی متضاد، تقابل یا رقابت میان بنگاه ها شکل ميپذیرد. معمولا بازیهاي اقتصادی یا همکارانهاند یا غیرهمکارانه. اگرچه در بازار انحصار چندجانبه مثل بازار قراضه هر بنگاه انگیزه دارد که با رقبای خود همکاری کند، اما در پاره ای موارد برخی از بنگاه ها از مجرای تصمیمات فردی خود به سمت خرید (یا فروش) بیشتر و افزایش درآمد کل خود سوق داده مي شوند.
در اقتصاد الگوهای مختلف و متنوعی در زمینه مدل تعیین قیمت – مقدار و تعادل در چنین بازاری مورد بحث قرار گرفتهاست.یکی از روشهايی که در این بازار توصیه شده است استفاده از سیاست رقابتهاي غیرقیمتی به جای جنگ قیمتها است. این رقابتها شامل تغییرات کیفی در محصول، تغییر و نوآوری و دیگری ایجاد روابط بلند مدت و پایدار میان خود و مشتریان است) نظیر سرمایهگذاریهای مشترک راه حل بعدی به دست آوردن تعادل است. زمانی که بنگاهها با هم همکاری ميکنند و برای دستیابی به سود بیشتر و رهايی از عدم اطمینان و دسترسی به فرصت بهتر یا جلوگیری از ورود دیگران به تبانی دست ميزنند. مدل رهبری قیمت نیز روش دیگری است و بر این فرض مبتنی است که یکی از بنگاههاي موجود در صنعت رهبر قیمتی است و بقیه از او پیروی ميکنند
مدل راه حل تبانی و ایجاد کارتل است. کارتلها عموما پایدار نیس تند و این عدم پایداری با افزایش تعداد بنگاههاي عضو افزایش ميیابد. بنگاه ها در کارتل همیشه با این انگیزه ضمنی مواجهند که خارج از ضوابط کارتل عمل کنند و به طور مخفیانه از سیاستگذاریهاي قیمتی پیروی نکنند. در بازار آهن قراضه به دلیل عدم تعادل بین عرضه و تقاضاي کل، بازیهاي تکرار پذیر فوق در دوره های زمانی به صورت اهرمی جریان ميیابد تا بازار به تعادلی نسبی در قیمت و مقدار برسد. در بازار قراضه فرآیند تعیین قیمت – مقدار معمولا تکرار شونده بوده و در هنگام انتخاب استراتژی توسط بنگاه ها لازمه اش داشتن برتری هاي نسبی است. اما همواره در شرايط عادی و ثابت و با منظور کردن نقش ثابت سایر عوامل، قیمتهاي تعادلی دورههاي جدید معمولا در سطحی بالاتر از دورههاي قبلی قرار ميگیرد. تکرار بازیها تا سطح برابر کردن درآمد نهايی و هزینه نهايی بنگاهها ادامه خواهد یافت در صورت افزونی هزینه نهايی از درآمد نهايی بنگاهها به جای رقابت، تن به همکاری میدهند تا از طریق چانهزنی وضعیت جدیدی را برای خود کسب کنند.
تجربه نشان داده است در بازار قراضه همکاریهایش به کارتلی در شرايط تعیین قیمت خرید )وبه تبع آن تعیین سطح محصول( هم برای عرضهکنندگان و هم متقاضیان عموما ناکارآ و غیرهمکارانه و موقت بوده است.تقاضای کل و مطلوبیت :مصرفکنندگان آهن قراضه بازار )فولادسازیها( با توجه به ثابت بودن عرضه کل قراضه (و وجود تقاضای مازاد) با کاهش یا افزایش سهم بنگاه خود باعث بهوجود آمدن شرايط تعادلی جدید خواهند شد. اگر تقاضا افزایش یابد، قیمت و مقدار هر دو افزایش ميیابند. این رابطه مستقیم بین قیمت و مقدار باید مورد انتظار باشد. مصرفکننده به این دلیل کالايی را تقاضا ميکند که از مصرف آن رضایت خاطر یا مطلوبیت به دست ميآورد. تا کی نقطه خاص هر چه مصرفکننده از یک کالا بیشتر مصرف کند مطلوبیت او افزایش ميیابد، ولی مطلوبیت نهايی ناشی از مصرف هر واحد اضافی ازکالا معمولا کاهش ميیابد تا جايی که مطلوبیت کل او حداکثر و مطلوبیت نهايی به صفر ميرسد . این نقطه را نقطه اشباع یا سیری مينامند. نقطه اشباع، محل تقاطع منحنی تقاضا با محور قیمت صفر ميباشد. از این نقطه به بعد مصرفکننده با مشکل مصرف یا ذخیرهسازی کالا روبهرو ميشود.
با توجه به نیاز ضروری و استراتژیک مصرفکنندگان قراضه و کمبود عرضه کل، بنابراين مصرفکنندگان قراضه همواره در ناحیه بالای منحنی تقاضا (ابتدای منحنی مطلوبیت) که مطلوبیت نهايی آن ها حداکثر ميباشد - قرار دارند. لذا در این بازار از نقطه نظر مطلوبیت برای مصرفکننده )به دلیل وجود مازاد تقاضا(، مابین قیمتی که برای واحد کالای قراضه پرداخت ميشود با قیمتی که مایل به پرداخت آن هستند، تفاوت وجود دارد و از این بابت اضافه مصرفکننده در بازار وارد ميشود.
نظرات کاربران :