ایران ضایعات

واکاوی بازار قراضه و الزامات جدید آن (5)

واکاوی بازار قراضه و الزامات جدید آن (5)

واکاوی بازار قراضه و الزامات جدید آن : نیازهای بسته هدف گذاری شده افق ۱۴۰۴ توسعه صنعت فولاد در شماره قبل طرح شد. در این قسمت برآنیم تا این بسته را از منظر انرژی در قیاس با مصرف قراضه که در این بسته مورد غفلت قرار گرفته - مورد ارزیابی قرار دهیم. قبل از آن، پاسخی کوتاه به نقد برخی از دوستان که طرح مسائل صنف و صنعت را بدون پرداخت به موضوعات سایر حوزه های سیاسی ایدئولوژیک حاکم بر فضای کشور ناممکن یا ناقص ارزیابی می کنند. از ابتدای نوشتن این مقالات ، قصدم بر این بوده که با توجه به تجربه چهار دهه گذشته، چالش های حوزه تکنوکراسی را از سایر حوزه های مرتبط با ساختار قدرت جداسازیم - تا بتوانیم نقدش کنیم - و با شیوه و نگاهی روایتی و اشارتی و با استفاده از منطق و تکنیک ریاضی، به همراه ذکر برخی از اصول مورد قبول عام، طرح موضوع کنیم.
صنعت و اقتصاد، حوزه ایست کارشناسانه که با ارقام و اعداد و کمیت ها سروکار دارد. برونداد این نوع نگاه یا گفتمان جدید، هر چه باشد، هم محسوس و کمی است و هم قابل "فهم" و شناسایی و نیز قابل ارزش گذاری و پایش و انتخاب است. شخصا بر این باورم که خلط موضوعات، ضد توسعه است و به همین سبب است که بسیاری فرصت ها و ظرفیت ها را در زمینه توسعه از دست داده ایم. باید پذیرفت که دستاوردهای شگرف مدرنیته نیز حاصل درک پایه ای از همین تفکیک حوزه ها بوده است. بر اساس نقد دوستی که گفت " اما اینجا ایران است" موضوع را پایان بندی نکنیم. کمی بردباری همراه با تلاش هوشمندانه، چاره کار است.

 و اما ادامه واکاوی ها:
با توجه به داده های قبلی، مصرف قراضه به عوض آهن اسفنجی ، در افق ۱۴۰۴ ، باعث صرفه جوئی ۲۰۰ کیلووات ساعت برق هر تن تولید به طور مستقیم و صرفه جویی غیر مستقیم از منابع عمومی، ۱۷۴ کیلووات ساعت برق و ۵۰۰ متر مکعب گاز، هر تن تولید می شود. تولید برق بازای هر متر مکعب گاز ۳/۷ کیلووات ساعت است. پس صرفه جویی در منابع عمومی معادل حدود ۲۰۰۰ کیلووات ساعت برق است. کارشناسان میگویند مصرف برق در کوره های قوس ۱/۵ برابر و القایی در ایران بدلیل سطح تکنولوژی، بیش از ۲ برابر استاندارد جهانی است. در واقع جا دارد تا صرفه جویی خصوصی فولادسازان تا حدود مبلغ ۳۵۰ تا ۴۰۰ کیلووات ساعت برق صورت گرفته و صرفه جویی در منابع عمومی (۲۲۰۰ کیلووات ساعت) و بعلاوه منابع خصوصی (جمعا ۲۴۰۰ کیلووات ساعت) صورت پذیرد.

سرمایه گذاری برای تولید هر کیلووات ساعت برق معادل ۵ میلیون تومان است. کاهش میزان مصرف انرژی بمیزان هنگفتی امکان جابجایی در منابع و مصارف بودجه ای کشور نیز ایجاد خواهد کرد. صدور انرژی ارزان همراه با صادرات فولاد، و احیانا ارزان فروشی و دامپینگ هم، نخواهیم داشت. کل تولید برق ایران حدود ۳۰۰ میلیارد کیلووات ساعت است و نیاز صنعت فولاد در ۱۴۰۴ معادل ۴۰ میلیارد کیلووات ساعت خواهد بود و کل تولید گاز کشور معادل ۸۴ میلیارد متر مکعب و مصرف ۸۵/۵ میلیارد متر مکعب است. صرفه جویی ۲۷ میلیارد متر مکعب گاز و جبران کسری بازار مصرف و امکان صادرات گاز فراهم خواهد شد. اگر قیمت صادراتی برق را هر کیلووات ساعت ۶ سنت و هر متر مکعب گاز را ۲۰ سنت در نظر بگیرید میزان صرفه جویی کل بیش از ۱۲ میلیارد دلار ، از نتایج این تغییر پارادایم است.

با تحلیل این ارقام، آیا عقلائی نیست که ضمن آزادسازی بازار، یک بازنگری در تعریف "مزیت ها" کرده و امکان صادرت سنگ آهن و واردات قراضه را فراهم و تسهیل کنیم تا از این بابت هم کارایی و سود صنعت را افزایش دهیم و هم مقدار رفاه گم شده را به صنعت و جامعه بازگردانیم؟

این روزها در رسانه‌ها، زمزمه هایی از افزایش بهای انرژی بگوش میرسد. اتفاقی که دیر یا زود، خواهد افتاد. به نظر می رسد، ارتقای سطح تکنولوژی تولید، کاهش مصرف انرژی و جایگزینی قراضه در فولاد سازی را به سرعت در دستور کار قرار دهیم چرا که، لوازم اولیه ماندگاری و سپس پایداری و رشد واحدها و توسعه صنعت فولاد و گامی در توسعه اقتصاد کشور است. در بازشناسی و باز تعریف سرمایه ها و مزیت ها در صنعت فولاد (سنگ آهن، انرژی و نیروی انسانی ماهر) نیز، باید یک بازنگری اساسی کرد و "فهم" و نگاهمان را روز آمد کنیم. خصوصا در مورد نیروی انسانی که متاسفانه با مهاجرت وسیع نخبگان، مواجه با از دست دادن این مزیت ایم. نیروهائی که باید تمامی منابع مادی و دانشی ما و دیگر سرمایه ها و مزیت هایمان را در راه توسعه صنعت و اقتصاد کشور در حال و آینده مدیریت کنند. این چرخه معیوب، بازار فولاد و قراضه را از نیروهای کارآمد تهی کرده و رابطه و رانت و مفسده جایش را خواهد گرفت و مزیت های دیگر نیز به هدر رفته و این چرخه معیوب دائما باز تولید می شود.

بازار قراضه چه پتانسیلی برای تحول دارد؟

هر بازاری یک "زیست جهان" است. "زیست جهان" در برگیرنده عناصر اصلی ارتباطی مابین طبیعت، جامعه و انسان است. زیست جهان بازار قراضه نیز، از تعاملاتش با سایر عوامل محیطی، اجتماعی و سازوکارهای درونی اش، فهمیده خواهد شد. برای دستیابی به شناختی جامع از حال و روز این بازار، و معرفت بر سیر تحول آن، قصد داریم بار دیگر، مناسبات فعلی این بازار را بیشتر واکاویم و در نگاهی فرایندی و در بستر سایر تحولات و مناسبات، الزامات جدید آن را بفهمیم.  فهمیدن از آگاهی شروع می شود و آگاهی درک مجموعه ای از نشانه هاست. آنچه از نشانه ها در ریخت شناسی آماری بازار قراضه و فولاد روایت کردیم نیز، عناصری از آگاهی بود. تحلیل در ذیل این مرحله قرار میگیرد و فرآیند فهمیدن از همین جا آغاز میشود. این فرآیند را پی میگیریم.

در تعریف اولیه و کلاسیک از اقتصاد، "خانوار" ها را منبع اصلی و نقطه شروع فعالیت های اقتصادی و شکل گیری بازار ها میدانند. "سرمایه" و "کار" و نیز نیاز و "مصرف" خانوار هاست که سبب تشکیل بنگاه ها خواهد شد. شکل گیری داد و ستد بین بنگاه و خانوار است که چرخه اقتصادی را بوجود می آورد. کارکرد طبیعی بازارها و این چرخه، به میزان درجه آزادی است که در این داد و ستد ها وجود خواهد داشت. هر چه این آزادی تحدید شود بازار مربوطه نیز بسوی اختلال در کارکرد و نهایتا فروپاشی پیش خواهد رفت. بنگاه های صنعتی و تولیدی کوچک و بزرگ فولادی در کشور ایجاد شدند و در همین فرآیند داد و ستد، بازار قراضه نیز شکل گرفت. قراضه یکی از مهمترین مواد اولیه صنعت فولاد است و بازارش کار میکند، اما آیا کردوکار این بازار طبیعی است؟

زمانی که بازار نتواند در حجم و میزان واقعی و مطلوبش کار کند، زمانی که اختلال در شناخت مطلوبیت این کالا در بازار وجود دارد، زمانی که در سیستم داد و ستد این کالا فساد وجود دارد، زمانی که کردوکار این بازار بشدت سنتی و غیر مدرن است، زمانی که هزینه های فرصت هنگفتی از کل منابع تامین و مصرف به باد داده می شود و زمانی که نظام قیمت ها در آن سرکوب می شود و ... ، بنابراین کارکردش طبیعی نیست. در چنین حالتی می گویند این بازار دچار از ریخت افتادگی شده است. بله بازار قراضه کار می کند، اما مختل شده و از "ریخت افتاده" است. چراکه، سامان زیستی مشترکی در این بازار نمی بینیم. وجوه مشترک نمادینی مابین فعالیت ها در این بازار و فعالان آن وجود ندارد. سامانی هم مابین این بازار و بازارهای وابسته اش و نیز کل اقتصاد کشور نیست. حتی در این صنف حافظه دستجمعی اش نیز که باعث مفهوم بخشیدن به هویت صنف و بازار قراضه بود و فعالان آن را بر اساس همین حافظه زیستی مشترک می شناختند نیز در زمان و نسل کنونی دچار ضعف و کاستی و فراموشی شده است. (به مسائل زیستی درون صنفی بیشتر خواهیم پرداخت)

در این بازار، تکنولوژی و بکارگیری تجهیزات مدرن اگرچه به غایت، به توسعه آن کمک می کند، اما ترکیب همین تکنیک مدرن با ذهنیت های پیش مدرن برای بازار کابوسی جدید را می آفریند. تکنولوژی یک ظرفیت است که در کنار بسط تمام عیار سایر توانمندی ها و استعدادها و رفع محدودیت هاست که میتواند روایت تازه ای از مناسبات را در بازار قراضه ایجاد نماید. جوهر کارکرد طبیعی بازارها و رشد و توسعه آن ها آزادی است. آزادی یک مفهوم ذهنی و انتزاعی نیست بلکه یک امکانیت عینی و ضروری است و باعث شکوفایی استعدادها و نوآوری و رشد و توسعه بازار ها خواهد شد.

در گفتار های قبلی دیدیم که بر اساس تغییر رویکرد به مصرف قراضه ، و آزادسازی ها در صنعت و اقتصاد کشور، پتانسیل فوق العاده ای در ایجاد زیست جهانی جدید، هم در بازار قراضه و هم در صنعت فولاد به فعلیت خواهد رسید. اگر چه میل به تحول و نیز تغییرات مثبتی در کلیت بازار مشاهده می شود، اما به فعل درآمدن این پتانسیل ها همگی در گرو آزادی بازار از سوگیری دولت مداری و صورت بندی نوینی از توسعه اقتصادی توسط نخبگان جامعه است. متاسفانه علیرغم اعتقاد نظری غالب جامعه نخبگی کشور به محوریت آزادی در توسعه، اما بلحاظ تاریخی، دچار همین تله شناختی سوگیری دولت محوری هستند. شاید آنها هم از نور چراغ دولت بهره می برند!  حکایت است که در شب سرد زمستان، مستی زیر تیر چراغ برقی به جستجوی چیزی بود. عابری پرسید، چه میجویی؟ گفت مدادم را گم کرده ام. پرسید مطمئنی که همین جا افتاد. مست گفت نه. صد متر آنطرف تر در تاریکی افتاد. عابر گفت پس چرا اینجا بدنبالش میگردی؟ مست گفت چون نور اینجاست!

نظرات کاربران :

در حال پردازش ...
صرف نظر از پاسخ دهی (ارسال پاسخ برای نظر )